یه رابطه دو ساله رو بیصدا تموم کردیم. یعنی هیشکی به اون یکی نگفت که مثلا I'm done فقط من حس میکنم دیگه تموم شد. من خیلی شکسته و ناراحتم. افسردگی در جای جای وجودمه. شروع و تموم شدنش تا الان با ارزش ترین چیز زندگیم بود. صادقانه بگم هیچوقت مطمئن نبودم عاشقشم ولی همیشه مطمئن بودم اون عاشقمه. حتی الان میدونم اون خیلی دوستم داره. هیچوقت تو یه رابطه تا اینحد امن کسی رو دیدین؟ بعلاوه خیلی از تحربه‌هام با اون بود. اون اولین کسی بود که بدنمو لمس و کبود کرده. هنوزم به اون روز فکر میکنم ی میشم. وزنش رو بدنم. سینه‌هام توی دهنش. و اینکه وقتی به سینه‌هام نگاه میکنه بگه وای مرسا چقد خوبن. به اینکه گوشه دیوار گیرم بیاره و گلوم رو فشار بده. به اینکه assمو دید بزنه. به اینکه دستشو کنه تو یقه‌م. به همه اون کارای چندشی که کردم ولی اون موقع چون ی بودم چندش‌تر از اینام انجام میدادم. ولی یه رابطه دوساله فقط چن تا از این روزا داشت. شرایط بر وفق مراد نبود. 

right person

wrong time


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه ارزان لباس سرگرمی ورزشی خانگی عید 1400 یه دفترچه خاطرات عمومی Dan دانلود و پخش آنلاین فیلم مقالات آموزشی کار با اینترنت Dustin TARANEBARAN شیرآلات تهران دوش ALIILAPRO